هلن جونیهلن جونی، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

«هلن روشنای زندگی ما»

ماجرای من و معشوق مرا پایان نیست..

چقدر شیرین است اینکه هر روز منتظر باشی تا خورشیدت چشمانش را به روی دنیا بگشاید و خانه ات را روشن کند.هر صدا و آوای جدیدی را که از دهان خوش عطرش میشنوی ذوق زده ات کند. هزار گوش شوی برای شنیدن دد و ب ب و م م گفتن هایش و هزار چشم شوی برای دیدن دست زدن ها و با ی بای کردن هایش..چقد شیرین است این کودک.. این فرزند دلبند..بند بند وجودم به فدایت هلن عزیز دلم توی کشوی کمدشون دارن کند و کاو میکنن علاقه هلن جون  به خوندن کتاب کاملا از الان مشخصه از اولین تلاشهاشون برای بلند شدن و سرپا ایستادن فدای پاهات بشم الهیییییی کدو حلوایی میل میکنن ...
18 شهريور 1394

ناز بانو و شیرین کاریهاش(1)

سلام.یکی از دوستای نی نی وبلاگی تو نظرها برام نوشته بود حالا که هلن چهار دست و پا میره باید دنبالش برم این ور اونور. والحق هم که درست نوشته بودن... آی مامان ها خدا صبرتون بده.الکی نیست که خدا بهشتو زیر پای مادرها قرار داده.ازون نه ماه بارداری و درد عظیم زایمان و و تولد بچه و روزهای اول و بی خوابی ها و گریه ها که بگذریم.توی پروسه بزرگ شدن بچه ما مامان ها داریم ذره ذره آب میشیم...هر مرحله هم که میگذره تازه متوجه میشیم مرحله قبل خیلی راحت تر بوده و الکی منتظر بودیم زودتر بگذره.. حکایت حکایت این هلن جونه منه که ماشالله هزار ماشالله میخواد همه چیزهای دنیا رو از لحظه از خواب بیدار شدن تا وقت خوابیدنش کشف کنه منم که تو این کشفیات مدام باید مو...
14 شهريور 1394

روزهایم با تو...

ای عشق بی نهایتم.. روزهایی زیبایی را دارم با تو سپری میکنم..هر چند که اکثر اوقات کاسه صبرم به حد لبریز شدن میرسه و از خدا میخوام که بهم صبر بیشتری بده دغدغه های ساده ای که برای آماده کردن غذا برای تو دارم و اینکه با اندک انتخابهایی که دارم و با مواد غذایی انگشت شماری که میتونی میل کنی برات 0غذاهای مقوی درست کنم..مدام مواظب رفت و آمدت با رورویکت باشم که جایی نیفتی،جایی گیر نکنی  و برای انجام کارهام منتظر خوابیدن بمونم . همچین که فکر کردم موفق شدم تو دوباره بیدار بشی و حساب کتابهامو بهم بریزی...همه اش قشنگه... خنده های معنی دارت،گامهای چهار دست و پاییت که حدود یک هفته است شروع شده و تلاشت برای حفظ تعادل میان دست و پاهات که ...
8 شهريور 1394
1